نوشته شده توسط : احسان

کودکی که به دیگران وابسته است، نوجوانی که از خانه بیرون نمی رود و در مقابل این مسئله مقاومت می کند، همسر یا شوهری که سعی می کنند رابطه تنگاتنگی با مادر خود داشته باشند و ... همه دیر یا زود با یکی از این واژه ها توصیف می شوند که به کارگیری آنها معمولاً بوی سرزنش و عتاب می دهد. اکثر افرادی که وابستگی بیش از حد نشان می دهند، افرادی هستند که رفتار دلبستگی بسیار شدیدتری را نسبت به آنچه در کار بالینی تصور می شود، ابراز می کنند.
. کودکان بیمار یا خسته و یا آنهایی که به تازگی عضو جدیدی به خانواده آنها اضافه شده، یا بزرگسالانی که اخیرا بیوه شده اند، و یا زن جوان باردار و یا مادری که فرزندان خردسالی دارد، همه در معرض این ارزیابی هستند که بیش از حد وابسته می باشند؛ چرا که در تمام این حالات، رفتار دلبستگی شدید ظاهر می شود و پافشاری که بر آن می شود، بیش از نیازی است که آن موقعیت می طلبد. به عبارت دیگر، در حالت هایی که باعث ایجاد آن رفتار می شود، اگر وابستگی بیش از حد، از محدوده طبیعی خارج نشود و اثرات مضری بر رشد شخصیت نداشته باشد، مشکل ساز نمی باشد.
هنگامی که چنین فردی را می بینیم، به سرعت می فهمیم که مطمئن نیست موضوع دلبستگی او قابل دسترسی و پاسخ دهنده به نیازهای او است یا خیر، از این رو، شگرد «چسبیدن به موضوع دلبستگی» را در پیش می گیرد.(خرید سیسمونی نوزاد پسر از سایت)
بهترین اصطلاح برای توصیف این حالت، دلبستگی دلهره آمیز یا دلبستگی نامطمئن است و این نشان می دهد که اساس این حالت، ترس فرد از این است که موضوع دلبستگی او در دسترس و یا پاسخگوی نیازهای او نباشد.
آنچه بیشترین تأثیر را در ایجاد این حالت دارد، تجارب فرد است که اعتماد و اطمینان او نسبت به در دسترس بودن موضوع دلبستگی و پاسخگویی او به نیازهایش را زیر سؤال می برد.
دو پژوهشگر که در این زمینه تحقیق کرده اند، در خلاصه نتایج خود در مورد کودکانی که وابستگی بیش از حد و ترس از جدایی نشان می دادند نوشتند:
«اکثر ترس های بچه ها از جدایی، ریشه در واقعیت داشت. به این معنی که آن کودکان، خود و یا مادران شان مدتی را در بیمارستان سپری کرده بودند و یا اینکه در معرض نوع دیگری از جدایی قرار گرفته بودند.»
با این حال، بعضی از کودکان تجربه جدایی را داشته اند بدون اینکه همراه با اضطراب جدایی باشد. معلوم می شود که متغیرهای دیگری در این مسئله سهیم هستند. متغیرهایی که احتمال می رود تأثیر بیشتری داشته باشند، عبارتند از:
اول، تهدید کودک به ترک کردن او که به منظور تربیتی به کار می رود؛ دوم، تصور کودک مبنی بر اینکه مشاجرات والدینش ممکن است این معنی را داشته باشد که یکی از آنها او را ترک خواهد کرد.
در سایه شواهد فعلی به احتمال زیاد، تهدید کودک به ترک او مؤثرترین عامل در این زمینه است. نباید فراموش کرد که این تهدیدها نیروی عظیمی را در بر دارند، چرا که جدایی برای کودک خردسال یک تجربه بسیار ترسناک و آزاردهنده است، همین طور «پیش بینی آن».(فروشگاه اینترنتی سیسمونی نوزاد و کودک)
کودکان پرورشگاهی
در باره کودکان پرورشگاهی یک پژوهشگر (شنورمان) مطالعات دیگری ارائه کرد. او دختر دو سال و نیمه ای را توصیف کرد که در پرورشگاهی در لندن بزرگ شده بود. او از سگ ها و رفتن به تختخواب می ترسید. به رغم اینکه نشانه های او را علایم هراس (فوبیا) دانستند، نیز بر خلاف اینکه نویسنده، آن را در چارچوب ترس از اختگی ناشی از دیدن تفاوت های دو جنس، تفسیر می کرد، ولی آشکار بود که شروع این نشانه ها ارتباط تنگاتنگی با نیامدن مادر برای دیدن هر شب او داشت. کودکان عادی در خانواده باثبات خود زندگی می کنند و ارتباط آسانی با موضوع دلبستگی خود نیز دارند. که معمولاً به نیاز آنها پاسخ می گوید، در حالی که کودک پرورشگاهی در جهانی بسیار متفاوت زندگی می کند و دسترسی او به موضوع دلبستگی خود معمولاً بسیار مشکل است، زیرا افرادی که از او نگهداری می کنند، مرتب تغییر می نمایند.
دلبستگی دلهره آمیز، پس از یک دوره جدایی یا نگهداری روزانه توسط یک فرد جانشین پس از یک دوره جدایی به وجود می آید، مخصوصا اگر نگهداری از کودک بر عهده افراد غریبه باشد.

ادامه دارد...



:: برچسب‌ها: نوزاد و مادر , کودک و مادر , وابستگی اضطرابی , سیسمونی نوزاد , ,
:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 خرداد 1397 | نظرات ()